سبک های مختلف نقاشی
در این بخش سعی داریم چند نوع سبک های نقاشی رابه همراه تابلوهای مشهور هرکدام را به شـما معرفی میکنیم
سبک رئالیسم
رئال یعنی واقعی و رئالیسم بـه معنی واقعی گری و حقیقت گرایی نوعی گرایش هنری اسـت کـه اشیاء و موجودات را آنگونه کـه هستند زشت را زشت و زیبا را زیبا ترسیم می نمایند. سبک نقاشی رئالیسم نقطه مقابل سبک رومانتیک قرار دارد.همچنین او میگوید: مـن اصلا نمیتوانم فرشته ای را بکشم کـه وی را هرگز ندیده ام. فرشته را نشانم دهید تا بتوانم تابلویی از پیکرش بکشم. این نقطه مقابل « رومانتیسیسم » اسـت. دیگر نقاشان مشهور این سبک در اورپا: ژان فرانسوا میله، انوره دومیه، ادوارد مانه و هنرمندان مشهور روسی: ایوان شیشکین، ایلیار پین، کرامسکوی، می باشند.
برداشت گرایی یا امپرسیونیسم
شیوه هنری گروه بزرگی از نگارگران آزاداندیش و نوآور فرانسه در نیمه دوم سده نوزدهم بود کـه بـه زودی جهانگیر شد. این شیوه مبتنی اسـت بر نشان دادن دریافت و برداشت مستقیم هنرمند از دیدههای زودگذر با بکار بردن لخته رنگهای تجزیه شده و تابناک برای نمایش لرزشهای نور خورشید است.
دراین سبک نقاشان از ضربات «شکسته» و کوتاه قلم مو آغشته بـه رنگهای خالص و نامخلوط بجای ترکیبهای ظریف رنگها استفاده میکنند. مثلا، بجای ترکیب رنگ های ابی و زرد برای تولید سبز آنها دو رنگ آبی و زرد را مخلوط نشده بروی بوم قرار می دهند تا رنگها حس رنگ سبز را درنظر بیننده بـه وجود بیاورد. آن ها در نقاشی صحنههای زندگی مدرن در عوض جزئیات، تأثیرات کلی واضح را نشان می دهند.
پست امپرسیونیسم
جنبش هنری گستردهای بود شامل مجموعهای از گروهها و سبکهای نقاشی کـه یا در امتداد دریافتگری و یا بـهعنوان واکنشی در برابر آن، بـهوجود آمده بودند. نبیها،ترکیبگری،مجزاگری،نئودریافتگری از جمله گروهها و سبکهای این جنبش میباشند.
اصطلاح پستامپرسیونیست اولین بار توسط راجر فرای نقاش و منتقد بریتانیایی در عنوان نمایشگاهی بـهکار گرفته شد.
کـه درسالهای 1910 و 1911 در نگارخانه گرافتن لندن برگزار شد و راجر فرای آنرا مانه و پستامپرسیونیست ها نامید. پل سزان، ونسان ونگوگ و پل گوگن، از برجستهترین هنرمندان این جنبش میباشند. شیوهٔ کار سزان بـهگونهای بود کـه وی را هموارکنندهٔ راه برای حجمگری میدانند.امیل برنار، هانری روسو، تولوز لوترک، ژرژ سورا و پل سینیاک از دیگر نقاشان پسا دریافتگر میباشند.
هنرمندان پست امپرسیونیسم از ضرب قلمهای تند و یک نوع تخلیه هیجانی در آثارشان استفاده می کنند. این دوره را راه گشای تحولات نقاشی قرن بیستم میدانند. شیوه پست امپرسیونیسمها فردی تر از امپرسیونیسمها میباشد. موضوع آثار انها همواره از طبیعت اخذ شده بود. برخورد انها با طبیعت بـه گونهای تحلیل ساختاری اسـت.
نودریافتگری یا نئوامپرسیونیسم
جنبشی در نقاشی فرانسوی بود کـه هم ادامهدهندهٔ دریافتگری «امپرسیونیسم» بودو هم واکنشی در برابر آن. اصطلاح نئو امپرسیونیسم را فلکس فنئون منتقد فرانسوی درسال ۱۸۸۷ برای این جنبش وضع کرد. این جنبش کـه یکی از جنبشهای پسادریافتگری اسـت مانند دریافتگری دلمشغول بازنمایی رنگ و نور بود، ولی برخلاف دریافتگری میکوشید کـه آنرا بر مبانی علمی استوار کند.
اساس نظریهٔ نودریافتگری، جداسازیگری و روش مرتبط با آن نقطهچینی بود. یعنی نقطههای مجزا با رنگهای خالص بـه گونهای در نقاشی بکار برده می شوند کـه درصورت دیده شدن از فاصلهٔ مناسب، حداکثر شفافیت و درخشندگی رابه دست دهند. در چنین نقاشیهایی نقطهها هماندازهاند و بـه گونهای انتخاب میشوند کـه با مقیاس تابلو هماهنگی داشته باشند.